ღ♥ღ تنهایی ღ♥ღ

شعر او زیبا بود شعر من تکرار است

جرم من تقلید است لا اقل حرف دل است...

خوب میدانم که سهراب مرا می بخشد

آخر او حرف دلش را زد و رفت...

حرف من جا مانده

پس چنین میگویم:

اهل شعرم، اهل تنهایی و درد

پیشه ام فریاد است

کاسبم، کاسب دل

صادراتم شادی

وارداتم غم دل...

دوستانی دارم سردتر از سردی برف

گاه گاهی یخشان میشکند

گاه گاهی دلشان میسوزد

ولی از روی ترحم...

سرزمینی دارم

مردمانش همه دوست، ولی از روی ریا...

خنده ام میگیرد...

خنده ام میگیرد...

خنده ام میگیرد...

نویسنده: saeed ׀ تاریخ: جمعه 4 اسفند 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

جودی! کاملا با تو موافق هستم که عده ای از مردم هرگز زندگی نمی کنند و زندگی را یک مسابقه دو می دانند و می خواهند هرچه زودتر به هدفی که درافق دوردست است دست یابند و متوجه نمی شوند که آن قدرخسته شده اند که شاید نتوانند به مقصد برسند و اگرهم برسند ناگهان خود را در پایان خط می بینند. درحالی که نه به مسیر توجه داشته اند و نه لذتی از آن برده اند. دیر یا زود آدم پیر و خسته می شود درحالی که از اطراف خود غافل بوده است. آن وقت دیگر رسیدن به آرزوها و اهداف هم برایش بی تفاوت می شود و فقط او می ماند و یک خستگی بی لذت و فرصت وزمانی که ازدست رفته و به دست نخواهد آمد. ... جودی عزیزم! درست است، ما به اندازه خاطرات خوشی که از دیگران داریم آنها را دوست داریم و به آنها وابسته می شویم. هرچه خاطرات خوشمان از شخصی بیشتر باشد علاقه و وابستگی ما بیشتر می شود. پس هرکسی را بیشتر دوست داریم و می خواهیم که بیشتر دوستمان بدارد باید برایش خاطرات خوش زیادی بسازیم تا بتوانیم دردلش ثبت شویم.

دوستدارتو : بابالنگ دراز

نویسنده: saeed ׀ تاریخ: جمعه 4 اسفند 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

بازی روزگار!
بازی روزگار را نمی فهمم!
من تو را دوست می دارم... تو دیگری را... دیگری مرا... و همه ما تنهاییم!
داستان غم انگیز زندگی این نیست که انسانها فنا می شوند،
این است که آنان از دوست داشتن باز می مانند.
همیشه هر چیزی را که دوست داریم به دست نمی آوریم،
پس بیاییم آنچه را که به دست می آوریم دوست بداریم.
انسان عاشق زیبایی نمی شود،
بلكه آنچه عاشقش می شود در نظرش زیباست!
انسان های بزرگ دو دل دارند؛
دلی که درد می کشد و پنهان است و دلی که میخندد و آشکار است.
همه دوست دارند که به بهشت بروند،
ولی کسی دوست ندارد که بمیرد ... !
عشق مانند نواختن پیانو است،
ابتدا باید نواختن را بر اساس قواعد یاد بگیری. سپس قواعد را فراموش کنی و با قلبت بنوازی.
دنیا آنقدر وسیع هست که برای همه مخلوقات جایی باشد،
پس به جای آنکه جای کسی را بگیریم تلاش کنیم جای واقعی خود را بیابیم.
‏‏اگر انسانها بدانند فرصت باهم بودنشان چقدر محدود است؛
محبتشان نسبت به یکدیگر نامحدود می شود.
عشق در لحظه پدید می آید
و دوست داشتن در امتداد زمان
و این اساسی ترین تفاوت میان عشق و دوست داشتن است.
راه دوست داشتن هر چیز درک این واقعیت است که امکان دارد از دست برود :
انسان چیست ؟
شنبه: به دنیا می آید.
یكشنبه: راه می رود.
دوشنبه: عاشق می شود.
سه شنبه: شكست می خورد.
چهارشنبه: ازدواج می كند.
پنج شنبه: به بستر بیماری می افتد.
جمعه: می میرد.
نویسنده: saeed ׀ تاریخ: جمعه 4 اسفند 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

سوتي هاي زيباااااااااااااااااااااااااااااا

 

خانوادگی دور هم جمع شده بودیم.همه بودن..عمه.عمو.دایی..خاله..پدربزرگ و مادربزرگا..من و دخترخالم یه گوشه نشستیم داشتیم مسخره بازی درمیاوردیم میگفتیم میخندیدیم.یهو موقع مسخره بازی لبمو گاز گرفتم اخ گفتم .اونم هرهر با صدای بلند خندید..همه برگشتن طرف ما مارو نیگاه کردن که ببینن چی شده؟ جمعیت همه ساکت به ما زل زدن.منم خواستم بگم. لبمو گاز گرفتم.اشتباهی برگشتم گفتم:
هیچی!! محکم لبمو گاز گرفت!!
اب شدیم اون وسط!! ا.هیچی دیگه از این به بعد نمیزارن منو دخترخالم تنها باشیم.حیثیتمون فنا شد…

- – - – - – - – - – - – - – -

من یه دوستی داشتم خیلی خیلی چاق بود واسه همین اعتماد ب نفسش خیلی کم شده بود ی بار داشت گریه میکرد رفتم گفتم چی شده؟ چرا گریه میکنی؟ گفت منم چاقم زشتم همه مسخرم میکنن همه پسرا بهم تیکه میندازن گفتم غلط کردن به من نشونشون بده خواستم خیر سرم آرومش کنم گفتم حالا چی بهت گفتن ؟؟ گفت امروز پسره بهم گف خانوم شما بترکی میری مرحله بعدی!!!! دگ مرده بودم از خنده نمیدونستم چی بگم بهش!!

- – - – - – - – - – - – - – -

رفته بودم سر جلسه پایان ترم بچه ها، سوالا رو هم اتفاقل خیلی سخت داده بودم، همین جوری وسط سالن وایساده بودم، ساکت ساکت ، تو حال خودم بودم که شیکم صاب مرده ما ناگهان قاااااااااااااااررررررررر قوووووووووووورررررررررت شااااااااارپشششششششششت جیییییییییییر خخخخخخخخخخ، یعنی خودم جا خورده بودم اعتراف می کنم خودم از صدای شکمم ترسیده بودم، خلاصه که آبروم رفت، نمی دونم نفرین کدوم دانشجو گرفتمون،
خواهرم میگه دانشجوها حق دارن موضوعی برای خندین به استاد داشته باشن

- – - – - – - – - – - – - – -

اعتراف میکنم بچه بودم رفته بودیم روستا خونه ی یکی از اقوام، غروب که گاو و گوسفندا از چرا برمی گشتن، من میرفتم همشونو به سمت طویله آشنامون هدایت میکردم..
ینی یه حس مامور راهنمایی و رانندگی بهم دس میداد تازه بعضیاشونم که نوبت رو رعایت نمیکردن جریمه میکردم راشون نمیدادم!
دیگه اون شب کل اهالی روستا سرگردان و حیران و نگران و فانوس به دست توی اطراف روستا به دنبال گاو و گوسفنداشون میگشتن!!

- – - – - – - – - – - – - – -

یکی از دوستام تعریف کرد برام!!! میگفت یه روز ک سوار تاکسی بودم..یه خانوم خیلی با حجاب اومده بود سوار تاکسی شده بود..بعد موقع دادن کرایه ک شد..دست گذاشت تو جیبش ی موچین دراورد پول رو گذاشت لای موچین داد ب راننده..راننده هم نامردی نکرد بقیش رو گذاشت لا انبر دست بهش برگردوند..عاقا این دوست ما میگف تا اخر مسیر من از خنده داشتم میترکیدم.!!!:)))

- – - – - – - – - – - – - – -

نویسنده: saeed ׀ تاریخ: جمعه 4 اسفند 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

دنياي فانتزي من!‌ (1)

 

 

‎یکی از فانتزیام اینه که :

 

تو کوچه دارم رو پایی میزنم سیگارم هم دستمه.از دور میبینم مسی و رونالدو دارم میان سمتم…
منم بدوم برم سمتشون با یه حرکت به جفتشون لایی بزنم بعد کف کنن بگن تو چجوری این کارو کردی

 

بگم من شاگرد استاد تهامی هستم بعدشم این که چیزی نیست توپو بندازم بالا که بخوام مثله سوباسا برگردون بزنم
اما اون بالا همینجوری وایسم یهو یه صدایی بیاد بگه ادامه داستان هفته آینده..

بعدش تا هفته آینده همینجوری تو هوا باشم تا اینکه توپو شوت کنم…
همینجوری که توپ داره میره تو افق محو بشه منم یه کام سنگین از سیگارم بگیرم بعدش یه دفعه پووووووووف تو دود سیگارم محو بشم!!!

نویسنده: saeed ׀ تاریخ: جمعه 4 اسفند 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

صفحه قبل 1 ... 107 108 109 110 111 ... 118 صفحه بعد

درباره وبلاگ

در این شهر صدای پای مردمی است که همچنان که تو را میبوسند طناب دار تو را میبافند مردمی که صادقانه دروغ میگویند و خالصانه به تو خیانت می کنند ! در این شهر هر چه تنها تر باشی پیروزتری!!


لینک دوستان

لینکهای روزانه

جستجوی مطالب

طراح قالب

CopyRight| 2009 , agasaeed.LoxBlog.Com , All Rights Reserved
Powered By LoxBlog.Com | Template By: NazTarin.COM